فرزند انقلاب اسلامی

کانال تلگرام دکتر روح الله ایزد خواه
اپلیکیشن اندروید آشنایی با شخصیت
دکتر روح الله ایزدخواه
بایگانی

نشست تریبون

| جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ب.ظ

روح الله ایزدخواه کارشناس مسائل اقتصاد و سیاست‌های صنعتی در  این نشست با اشاره به سخنی از مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه سرمایه مردم و مدیریت مردم باید اقتصاد را بر دوش بگیرد و دولت پشتیبانی کند، گفت: تا الان آنچه که فهم شده سرمایه مردم است ولی مدیریت مردم تبیین نشده است. مردمی شدن اقتصاد جنبه وسیع‌تری نسبت به حضور مردم دارد مثلا می‌توان خصوصی‌سازی، کارهای خیریه‌ای، کمیته‌ای و… را حضور مردم دانست یعنی حضور مردم صرفاً به صورت مشارکت. اما وقتی می گوییم مردمی کردن اقتصاد یعنی از سخت‌افزار تا نرم‌افزار، از راس تا پایین، از کل تا جزء به دست مردم باشد. این با مشارکت مردم که سال‌ها مطرح است و ادبیات علمی هم برایش زیاد تولید شده است و همچنین با خصوصی‌سازی خیلی تفاوت دارد؛ زیرا خصوصی‌سازی یعنی شما اجازه بدهید سرمایه مردم وارد بشود (در سطح بنگاه)، مشارکت مردم کمی از این وسیع‌تر است.

ایزدخواه بعد از اشاره‌ای به تاریخ اوایل انقلاب بیان داشت: جنبه‌هایی از مشارکت مردم در اوایل پیروزی انقلاب مثلاً در نهضت سواد آموزی و توزیع نفت بود. اما از زمانی که جهاد سازندگی به صورت نهاد، وارد اقتصاد شد و قرار شد کار هایی را که نکردیم انجام دهد، ما یک الگوی مردمی شدن اقتصاد را تجربه کردیم. البته تنها در حوزه‌های خاصی مثل توسعه روستایی و مهندسی جنگ نه در صنعت یا خدمات.



ایشان در توضیح لزوم تولیدمحور بودن اقتصاد گفت: دو بحث را باید از هم تفکیک کنیم یکی شکل اقتصاد و دیگری محتوای آن را. آنجایی که درباره ی محتوا بحث می‌کنیم تولیدمحور یا سرمایه محور مطرح می شود. سرمایه داری هم دو نوع است یکی سرمایه‌داری صنعتی (ژاپن) یکی هم تجاری (انگلیس) که مبتنی بر بورس‌بازی و ابزارهای مالی است. اقتصاد اسلامی تولیدمحور است در برابر سرمایه‌محور، تجارت محور یا بازرگانی‌محور نه در برابر عدالت‌محور. اقتصاد تولیدی است یعنی مثل ژاپن بر مبنای تولید می‌چرخد. ممکن است اقتصادی بر مبنای دلالی بچرخد مثل جاده ابریشم (ایران قدیم). مردمی کردن اقتصاد بیشتر ناظر بر شکل اقتصاد است. ما سه شکل داریم: بنگاههای بزرگ مثل ژاپن، بنگاههای کوچک که مردم بتوانند در آن وارد شوند و اقتصاد مهاجری مانند سنگاپور که با سرمایه خارجی می چرخد.

وی با اشاره به بُعد دیگر اقتصاد -علاوه بر شکل و محتوا- که بعد ارزشی آن است گفت:

اقتصاد اسلامی غایتش عدالت، شکلش مردمی و محتوایش تولیدی است.

این کارشناس اقتصادی افزود: رهبری درباره تولید و مصرف بحث کرده اند ولی توزیع را هنوز مطرح نکرده اند. بحث چهارمی هم در اقتصاد وجود دارد به نام مدیریت توسعه، که چیدمان سه‌تای دیگر را مشخص می‌کند.

وی در ادامه نشست به تبیین و بسط مدل مدیریت جهادی در جهاد سازندگی پرداخت و گفت: تاریخچه علم مدیریت را که برسی می کنیم؛ ۲۰۰ سال پیش، از مدیریت علمی و تیلوری شروع کردند که مدیریت نظامی بوده و همه چیز دقیق بود.ب عد دیدند انسان جایگاهی ندارد لذا به مدیریت انسانی تغییر یافت؛ آمدند جلوتر به مدیریت مشارکتی رسیدند. سپس به این نتیجه رسیدند که انسان محور است و لذا تبدیل به مدیریت کارآفرین شد و در نهایت هم مدیریت دانش بنیان. مدیریت ما که مدیریت جهادی بود همه این وجوه را در خودش داشت.

وی با انتقاد از سیاست‌های اقتصادی بعد از جنگ گفت: بعد جنگ نه به سمت اقتصاد غرب که سرمایه دارِ کارآفرین باشد رفتیم نه به سمتی که مردم محور توسعه باشند. بلکه به سمت سرمایه‌سالاری متکی به بوروکراسی دولتی رفتیم. نه توانستیم به آن اندک پیشرفتی که سرمایه داری داشت برسیم و نه آنچه که در کمونیسم رخ داده بود یعنی تامین نیازهای اساسی برای مردم را محقق کنیم. و همچنین نتوانستیم به مدیریت نهادی آن‌طور که در اروپا و اسکاندیناوی(نوعی سوسیالیزم) رخ داده بود برسیم. یعنی نتوانستیم مدل‌هایی که در اقتصاد غیراسلامی رخ داده بود و مشکل را به گونه‌ای مسکنی حل کرده بود -مثل بنگاه‌های کارآفرین، بازارهای کارا- ایجاد کنیم، بلکه ملغمه ای درست کردیم و مردم را هم صرفاً مصرف‌کننده محسوب کردیم در حالی که امام مردم را مستقیم مخاطب قرار می‌داد، مثلا در جهاد سازندگی امام مردم را مخاطب قرار می‌دهد نه قشر خاصی را. بعد از جنگ صرفا از رفاه و مصرف صحبت شد؛ انگار مردم فقط باید بهشان رسیدگی شود. چه کسی رسیدگی کند؟ یک جماعت اقل بوروکرات. با چه ابزاری؟ سرمایه‌سالاری و در جاهایی هم مدیریت خشک دستوری.

ایزدخواه ادامه داد: بعد از جنگ، جریان استحاله برای زدودن اقتصاد مردمی گفتند مدیریت جهادی صرفاً یک روحیه است نه مدل. این در حالی بود که مدیریت جهادی یک سازماندهی بوده و تمام فاکتورهای مدیریت (رهبری، سازماندهی، منابع انسانی، بودجه ریزی و کنترل) را داشت. اما آنها به یک روحیه تقلیلش دادند. اگر فقط روحیه بود چرا قبل و بعدش که این روحیه بود دستاوردهای جهاد ادامه نیافت؟

وی با اشاره به خلاء وجود نهاد در اقتصاد گفت: جهاد یک نهاد بود. ما الان تشکل و ابزارها را داریم، شرکت تعاونی داریم، بهترین قوانین تعاونی را که قابل رقابت با دنیاست داریم، ولی نهادی (نه سازمان) که مدیریت کند نداریم.

ایزدخواه در پاسخ به این انتقاد که مدل جهاد در حال حاضر جواب نمی‌دهد چرا که در اقتصاد باید با پارامترهای کارایی و سود برنامه‌ریزی کنیم گفت: جهاد تجربه‌ی سودآوری موفقی هم داشت. در احیای راضی کشاورزی، یکی از سخت ترین کارهای کشاورزی تجربه‌ی موفقی داشت. الان احیای اراضی ۲۰ سال یکی از آرزوهای دولت است. در پنج سال برنامه چهارم نهایت ۱۰۰ هزار هکتار احیا شد. در حالی که ۱۸ میلیون هکتار آماده‌ی احیا است. جهاد در سال ۶۰ به وسیله مردم این کار را انجام می داد.

وی در پایان در انتقاد به این تفکر که عده‌ای جهادی بودن را در جدایی از دولت می دانند گفت:

جهادی بودن کنار گذاشتن دولت نیست بلکه به‌کارگیری ظرفیت‌های دولت و مردم است.


  • ۹۴/۱۱/۱۶

نظرات  (۱)

اینکه بعضی از جاهای متن را آبی کرده و متمایز شده خوبه در بقیه مطالب هم رعایت بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی