فرزند انقلاب اسلامی

کانال تلگرام دکتر روح الله ایزد خواه
اپلیکیشن اندروید آشنایی با شخصیت
دکتر روح الله ایزدخواه
بایگانی

می‌خواهد تهران باشد یا نهبندان

| چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ب.ظ
  1. فعالان فرهنگی انقلاب، آسیب‌ها و کمبودهای فرهنگی و سیاسی را شناسایی کرده و در پی ترمیم و اصلاح آنها بر‌می‌آیند؛ یا از مسئولان مطالبه می کنند و یا خودشان به تولید محصولات فرهنگی اقدام می‌کنند. چنین نقشی را، همین فعالان، باید بتوانند در حوزه اقتصاد هم ایفا کنند. اداره یک کشور سه رکن دارد: اقتصاد، فرهنگ، سیاست. امام هر جا که درباره امور جامعه صحبت کرده‌اند، بلااستثنا همین دسته بندی سه گانه «اقتصادی، فرهنگی، سیاسی»  را به کار برده اند. در چشم‌انداز بیست ساله هم آمده که باید از نظر «علمی، فناوری، اقتصادی» حائز رتبه اول در منطقه باشیم. بنابراین نباید نگاه نیروهای انقلاب به حوزه «اقتصاد» اینقدر انتزاعی باشد که الان هست. بلکه همه‌ی این جنبه ها در کنار هم و مرتبط با هم است. با همان جدیتی که مثلاً درباره «کنگره شهدای اراک» کار می‌شود، درباره وضعیت صنعتی اراک نیز باید دغدغه داشت. ناکارآمدی‌های اقتصادی، خصوصی‌سازی‌های انجام شده، استقرار واحدهای صنعتی، تشکل‌های مردمی اقتصاد، و و و ... باید به فکر اقدام برای بهبود اینها باشیم. یکی از دوستان گفت پتروشیمی ماهشهر را تحت عنوان خصوصی سازی، به یک شرکت ترکیه ای واگذار کرده‌اند. خب! از مسئولان بپرسید چرا؟ یک عمر، آلودگی‌ها پتروشیمی را مردمِ ماهشهر تحمل کرده باشند، حالا که وقت خصوصی سازی ا‌ست، سودش به جیب خارجی‌ها برود؟!
  2. با صبغه و دغدغه فرهنگی وارد مباحث اقتصادی شویم. با این نگاه، سوء تدبیرها و کارهای نکرده آشکار شده و ظرفیت جوان‌های انقلابی هم معلوم خواهد شد. و اگر از این زاویه وارد کار در زمینه اقتصاد شویم، می‌توانیم فرهنگ‌سازی هم بکنیم. مثلاً این فرهنگ غلط که غالب جوانان به دنبال کار اداری هستند را باید از بین ببریم. رهبری در سفر خوزستان اظهار تعجب کرده اند که چرا جوانان از تولید فراری و به دنبال کار اداری‌اند:« ما باید تولید را دنبال کنیم، و این به نظر ما کاملاً ممکن است. ما دشت‌های‌ وسیع و خوبی‌ داریم که باید استحصال شود و بکار بیفتد. از لحاظ آمادگی‌ برای‌ کشاورزی‌، کشور مستعدی‌ داریم؛ بنابراین باید همت کنیم. این کار را به عنوان یک کار سازنده، اثرگذار و یک کار مقدس دنبال کنید». در جایی دیگر فرموده‌اند:« تولید در یک گستره‌ی‌ وسیع باید شعار ملت باشد. تولید کار، تولید علم، تولید فناوری‌، تولید ثروت، تولید معرفت، تولید فرصت، تولید عزت و منزلت، تولید کالا و تولید انسانهای‌ کارآمد؛ اینها همه تولید است. رمز سعادت ملت ما در این است که در این گستره‌ی‌ وسیع، هم دولت و هم ملت، بر این تولید همت بگماریم. این تأمین‌ کننده‌ی‌ امنیت ملی‌ و اقتدار و پیشرفت کشور است؛ این یک جهاد است. من امروز به شما عرض می‌ کنم، هم به مسئولین و مأموران دولتی‌ و هم به آحاد مردم، به خصوص به شما جوانها؛ این یک جهاد است. امروز تولید، تولید کار، تولید ابتکار، تولید کالا، کالای‌ مورد نیاز مردم، تولید انسان کارآمد، تولید فرصت و تولید عزت، هر کدام از اینها یک جهاد است. مجاهد فی‌ سبیل اللَّه تولیدکننده است». پس این نیست که همه‌ی مشکلات به دولت مربوط شود. بیماری اصلی اقتصاد ما، حرکت نکردن به سمت تولید است. درمان آن نیازمند یک جریان فرهنگی است.
  3. یک موضوع مهم در توسعه منطقه ای، نحوه نگاه به منطقه محروم است. می‌توانم بگویم ما اصلا در ایران منطقه محروم نداریم! تعریف منطقه محروم در نداشتن ها نیست، در نکردن ها است. هر منطقه ای بالاخره یک مزیتی دارد. اگر نتوانیم مزیت بالقوه آن را بالفعل کنیم، آن منطقه محروم خواهد بود. آیا اینکه در سیستان و بلوچستان اقلیم چندان برای کشاورزی مهیا نیست، دلیل می‌شود که صنعت IT هم نتوان شکل داد؟ صنعت اوراق کشتی هم نمی‌شود راه انداخت؟ قطعه‌سازی هم نمی‌توان ایجاد کرد؟ دوچرخه سازی هم نشدنی است؟ در هر کجای ایران می‌توان رشته‌فعالیتی تولیدی رواج داد که سودآور هم باشد. مهم این است که تولید محوریت داشته باشد نه خام‌فروشی. خام‌فروشی هرجا رونق داشته باشد همانجا منطقه محروم است، حالا می‌خواهد تهران باشد یا نهبندان!
  4. برای رشد تولیدگرایی در اقتصاد ایران، نیازمند روش‌های مبتنی بر تعاون هستیم؛ فرهنگی که در صدر انقلاب داشت نزج می‌گرفت، اما متاسفانه بعد از جنگ به محاق رفت. تعاونی‌های تولید به مصرف، هم مشکل‌گشا بود و هم اقتصادی. منتها چون یک قطب سرمایه‌داری در رأس آن نبود و مردم صاحب سرمایه بودند، کار کردن با انبوه مردم برای مسئولان آن موقع، سخت و طاقت فرسا جلوه می‌داد. این بود که متوسل به همان شیوه‌های کهنه سرمایه‌سالاری شدند و سازوکارهای تعاونی را کنار گذاشتند. به این ترتیب، نهاد پشتیبان تولید از میان رفت و تولیدکننده‌ها رعیت شدند و دلالان ارباب! الان سود واقعی را در اقتصاد کشور، دلالان می‌برند چه در صنعت و چه در کشاورزی. هم مردم کالا را با قیمت بالا و کاذب می‌خرند و هم تولیدکننده چیزی گیرش نمی‌آید و بلکه ضرر می‌کند. جهادی لازم است تا این واقعیت تلخ کندوکاو شود که چرا دقیقاً در همان زمانی که مردم در تهران و شهرهای بزرگ از گرانی میوه می‌نالند، کشاورزان و باغداران در شهرهای کوچک و روستاها، از فروش محصولات خود به قیمت ارزان به دلالان، شکایت دارند؟! تعاون وقتی مبنا قرار گرفت، سرمایه‌سالاری از میان می‌رود و زنجیره اقتصاد در تسلط تولیدکننده باقی می‌ماند و دلال‌بازی رخت برمی‌بندد و مردم هم بیخود، قیمت کاذب نمی‌پردازند. بعد از جنگ با لیبرالیزه کردن اقتصاد، فاتحه‌ی تعاون را خواندیم و درواقع،‌ اقتصاد اسلامی نوپا را زنده به گور کردیم. «جهاد سازندگی» و «تعاون روستایی» به عنوان بازوهای موفق اقتصادی و توسعه نظام بودند که جمع شدند. هم‌اکنون شاهدید که چقدر رهبری بر اولویت تعاون در اقتصاد تاکید دارند تا آنجا که سیاست کلی برنامه پنجم، بر رشد سهم تعاون تا 25درصد اقتصاد آن‌هم ظرف پنج‌سال تصریح نموده است. انشالله که سعی کنیم به قول دکتر احمدی‌نژاد، به جای خصوصی‌سازی، اقتصادمان را به سمت مردمی‌سازی حرکت بدهیم.

 

  • ۹۴/۱۱/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی